برای دفاع یکی از بهترین نمایندگان استان

خوانندگان محترم شرمسارم از اینکه برای دفاع یکی از بهترین نمایندگان استان دست به قلم میزنم..

از من شایسته نبود که در این کاغذ نماینده ای لایق تر از او نشان دهم لکن آنچه مایه اطمینان من میشود و دلیرم میسازد خردمندانه مردمی چون شما میباشد چه باید چنیین مردی را نگهداری کنیم خود را استوار کنید هیچ گونه باک به خویش راه ندهید که هیچ زمان چنین خجسته هنگامی برا ی منطقه پیش نیامده است.

بنظر من آقای تاجگردون از بسیاری از جهات از جمله یک فقره مهم از تمام رقبای خود ضعیف تر است! و آن این است که اگر در رقابت انتخاباتی ایشان مغلوب شود زیانش برای او رقبایش یکسان نیست اگر آنان در انتخابات پیروز نشوند آسیب زیادی نمیبینند اما اگر آقای تاجگردون پیروز نشود نظر محبت شما (کارگشایی با رفع محرومیت) نسبت به او سلب میشود و کدام زیان بالاتر و بزرگتر از این میباشد

امروز من از درگاه خداوند دعا میکنم از قلم شما در روز رای گیری اسمی جاری شود که لایق و آوازه پر افتخار این سرزمین باشد و حسن عقیده ای باشد که همه ما در باره شما (این مردم دارند) همه ما به حال او آشنا هستیم تجربه،کارآزمودگی او همواره برای حفظ مصالح شما بکار رفته است و هیچ گاه به ضرر شما کاری نکرده است ایشان با گفتار خردمندانه و کردار درست هیچ موقع مساعد را از نادانی یا نسنجیدگی از دست نداده اند و آنچه در قوه یک نماینده خوب بوده است به انجام رسانده است اگر انصاف داده شود، غرض و بغض کنار گذاشته شود معلوم میشود که اگر هر یک از نمایندگان استان مانند ایشان عمل میکردنند در اینصورت هیچ کدام از ما به این بلایی که امروز مبتلا شده ایم مبتلا نمیشدیم و لذا پاداشی که ایشان تقاضا دارند بسی کمتر از آنست که سزاوار اوست ما اگر چه کامیاب نبوده ایم لکن نام نیک را برده ایم ما نباید منافع این مردم(منطقه ،ملت)را فدای اغراض خود سازیم و مزدور کسانی باشیم که خیرخواه مردم نیستند. ما نباید با آنکس که گفتار و پیشنهادش با دین و شرافت میهن و منطقه سازگار است مخالفت کرد همه ما حق داریم آسوده باشیم فرض کنیم ما یک نماینده ای به مجلس بفرستیم که فورا مثل شاهین به کرسی خطابه پرواز کند . بنای لفاظی بگذارد و یک نفس سخن بگویید و اما نه تنها بی معنی و بی حاصل بلکه مایه شرمساری همشهریان که نه قوانیین سودمند پیشنهاد کنند و نه ار آنچه مایه ترقی تجارت منطقه است یادی کند! و نا یاران و همدستان برای ما باقی بگذارد! اینها همه مسائلی هستن که همه اوقات(از گذشته تا به حال) گرفتار آن بوده ایم.

سوالهای که باید از این منتقدان کرد به صورت زیر است:

۱-آیا شما هیچگاه کاری کرده اید مایه افزونی آبرومندی این مردم شود.

۲-آیا هنگامی متصدی اموری در مملکت بوده اید سودی به این مردم رسانده اید.

۳-کارهای که کرده اید کجاست.

۴-چه حصارها به پا کرده اید.

۵-چند تا را سوار کرده اید.

۶-چه سواره ها پیاده کرده اید.

۷- آیا به توانگران در تجارت کمک کرده اید.

۸-آیا دست مستضعفان را گرفته اید.

۹-آیا لااقل صمیمیت و اهتمام در هیچکاری برای این مردم نشان داده اید.

اگر مدعی هستید بگوید کجا بوده است؟

و یک سوال خیلی مهم!

چه موقع شما خوب صحبت کرده اید؟

به نظر من زمانی شما خوب صحبت کرده اید که می خواستید به مردم این منطقه آسیبی بزنید و در آن هنگام از آرامش روحی و حافظه سرشار برخوردار بوده اید.

سخنی از بزرگان ایشان کرده اید و او را با آنها سنجیده اید آیا کسانی را که زنده اند با گذشتگان میسنجند .آیا نمیدانید تا شخص زنده است مردم به او حسد می ورزند. زنده را با زنده میسنجد .

او را یاید با شما مقایسه کرد هنرهای گذشتگان را برمیشمارید که خدمات زنده ها را پایمال کنید اگر انصاف و مروت داشتید و خیرخواه مردم بودید میبایست از هرکس که به این مردم خدمت کرده است ستایش کرد و عامه را از او خشنود سازین و لکن من باک ندارم و مدعی هستم که کار ایشان هم قابل مقایسه با همان گذشتگان نیز هست و ناشی از همام قسم افکار و احساسات بوده است اما رفتار یک عده بهانه جو همانند عیب جویانست که بزرگان گذشته را در همان زمان مورد عیب جویی قرار میدادند و آنانان را با پیشینیانشان میسنجیدند .

ای همشهریان من مدعی نیستم که بتوانم افکار نیک در مورد ایشان در شما ایجاد کنم و این را میدانم که بزرگواری شما فطریست ایشان خادمی بیش نیست.آنان که از راه بغض کین آرزو دارند که ایشان نباشد در حقیقت می خواهند شما از ستایشی که در خور آن هستید باز دارند.من میگویم ای بازیگران درجه سوم دعاوی سیاسی را مانند مرافعات شخصی نباید در نظر گرفت در دعاوی سیاسی باید بزرگواری و جوانمردی نیاکان را به یاد آورد و یاد داشته باشیم رای مردم امانتی است در دست ما و نباید به آن خیانت کرد. شکی نیست که اگر ما حاضز نباشیم که آنچه یاید کرد بکنیم تقاضا داشته باشیم که دیگران برای ما بکنند زیرا کسانی که در کار خود غفلت کرده و به کار دیگران بپردازند ابلح میباشند اگر ما در اندیشه حال، حاضر نباشیم نباید آن را برای آینده به اندبشه بسپاریم اگر هر کس دست رو دست بگذارد و نداند چه میکند و خود به هیچ کار نپردازد یقین بداند که کسی را نخواهد یافت که بجای او کار کند اگر بجز این بود از گذشته تا بحال یافته بودیم چون دیرگاهیست که کار نمیکنیم

این است آنچه میخواهم پیشنهاد کنم و معتقدم اگر کردیم کار ما بهبودی خواهد یافت و آب رفته به جوی باز میگردد اما اگر کسی دیگر پیشنهاد بهتری برای ما دارد سخن بگوید و رای خود را بنماید و خدا کند این رای بر وفق و صلاح مردم باشد..

دانشجوی دکتری کامپیوتر
مسعود سبزعلی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *