عدل هاشمی آمیزه ای از تجربه، علم و عمل

نقدی به یادداشت” مسیر توسعه از هر جا که بگذرد، از عدل هاشمی نمی گذرد

حرف مردم:

یادداشتی تحت عنوان ” مسیر توسعه از هر جا که بگذرد، از عدل هاشمی نمی گذرد” تحلیلی غیرمنصفانه و تحت تاثیر احساسات نگارنده آن، بدون آنکه راهکار و برنامه ای طرح نماید و بی آنکه معرف یک شخص خاص، که بتواند به پشتوانه سوابق و تجربیات عمرانی، گزینه ای مطمئن جهت توسعه و محرومیت زدایی در استان باشد، رو به حرف های کهنه و تکراری آورده است که دیگر در میان افکار عمومی خریداری نداشته و ندارد.

وی به سوابق و تجربیات بیشمار عمرانی عدل هاشمی نقد وارد نموده است، بی آنکه بداند یکی از شرایط سپردن مسئولیت های کلان به هر شخص، علم در کنار تجارب و تعهد وی بوده است، و نمی توان هر شخصی را با توانایی های حتی متوسط وارد این دایره مدیریتی کلان نمود، سوابقی که یادآوری مکرر است که مدیری است مجرب، با تجربیاتی که می تواند ستونی محکم و قابل اعتماد در پیشبرد برنامه های عمرانی اش باشد، تجربه ای که بدون آن دیوارهای علم و توسعه و رشد فرو میریزد، و از سوی دیگر علم گراست چرا که واقع نگری و عقلانیت مدیریتی و تعهد و ثابت قدمی در خدمت را اساس کار خود ساخته است.

علم نیاز بایسته ای است، و کسی که توانسته در پروژه های عمرانی کلان به وطن خدمت نماید، ادعایی بسیار خام و غیرمنطقی است اگر ادعا شود که چنین سابقه و تجربه طولانی، بی بهره از علم و فاقد آن بوده است، چرا که علم و تجربه لازم و ملزوم و پشتوانه همدیگرند، و هر کدام بدون دیگری راه را بر توسعه و عمران و پیشبرد برنامه ها می بندد، و هیچ مدیری نمی تواند و نمیخواهد که از هیچ کدام از آنان غافل گشته، و زمینه را برای شکست مدیریتی خود و از دست رفتن فرصت های رشد و توسعه فراهم سازد. هر چند که در ذهن افکار عمومی، آنچه رسیدن به هدف را حتمی و مطمئن تر می سازد و پشتوانه علم برای رسیدن به مقصود است، سوابق و تجارب عمرانی یک مدیر است، چرا که کسی که تجربیات فراوان دارد خواه ناخواه با تداوم آن، در میدان عمل بر دانش و علم آن نیز مسلط بوده است. او در میدان عمل، علم توسعه را نیز پیاده نموده است، و تاکید نگارنده متن فوق مبنی بر اینکه عدل هاشمی یک پای در غرب و یک پای در شرق داشته اند، پاسخی به نقدهای خود وی بوده است، و اذعان به این حقیقت دارد که عدل هاشمی در شرق و غرب این کشور مشغول به عمران و آبادانی و خدمت به محرومان بوده اند، و در این مسیر سخت و طاقت فرسا چنان تجربه و علم و عمل را بهم آمیخته که وقت برای سر خاراندن هم نداشته است.

بر پایه سالها خدمتگزاری خالصانه، مردم اگر به جرات عدل هاشمی را مدیر قابلی یافته اند و وی را راه رسیدن به توسعه می دانند، بخاطر سالها مدیریت زیرساختها و پروژه های بزرگ عمرانی و تلاش مضاعف جهت محرومیت زدایی در مناطق مختلف کشور بوده است ، و سوابق انکارناشدنی وی روشن و در معرض دید عموم قرار دارد، بخاطر آنست که در زمانی که مردم محروم و بخصوص جوانان هم استانی، از اشتغال و آسایش محروم بوده اند، و دولت نیز عاجز از پاسخگویی به این مطالبات، فاقد راه حلی برای رفع بحران بیکاری آنان بوده است، راه اشتغال و آرامش را برای هم استانی های خود باز نمود و فرصت فن آموزی و تجربه اندوزی و سابقه شغلی را به آنان داده است، و نیز بخاطر روحیه خدمت و نقش آفرینی های وی در میدان عمل است، که برخلاف دیگران، “که به آن اندازه که مانور مستضعف اندیشی و محرومیت ستیزی آنان وسیع و پرسروصدا بوده است، دامنه عمل و توجه آنان به مستضعفان و نیازمندان جامعه وسیع و رضایت بخش نبوده، و بمرور زمان با از دست دادن اعتماد افکار عمومی، عمر سیاسی بی حاصل خود را به پایان رسانده اند”  عدل هاشمی این مستضعف اندیشی را در عرصه عمل به آنان آموخته است.

یک نقد باید مبتنی بر واقع بینی و انصاف و احترام به تجارب و سوابق مدیریتی سرمایه های استانی باشد، یعنی آنکه سوابق و تجارب را بنگرد، جهت اطمینان، سوابق عمرانی دیگر نامزدها و فاصله شان با نامزد نقد شده را نیز مطالعه نماید، و با توجه به وضعیت کنونی اقتصاد و صنعت کشور و استان، پتانسیل ها و تنگناها حوزه محروم خود را تجزیه و تحلیل نموده، و سپس اقدام به قضاوت نماید، چرا که نقد خشک و خالی، و عاری از راهکار و برنامه، بیشتر شائبه انگیز و ناشی از غرض ورزی و تنگ نظری و انحصارطلبی است، و بدون شک شخص منتقد در مدعیاتش چندان صادق و منصف نخواهد بود، و تنها تیری است در تاریکی تا شاید فرصت و مجال توسعه را از مدیران متعهد و عملگرای استان بگیرد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *