یادداشت/”بحران های طبیعی و خود تحقیری ملی”
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین افق دنا است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
مخاطبان افق دنا می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
افق دنا:
به قلم دکتر فاطمه بهرامیان
بحران های طبیعی در همه جای جهان احتمال وقوع دارند و بشر هنوز به قدرتی که بتواند به سبک فیلم های هالیوودی آنها را کنترل کند دست نیافته است، اما نحوه مواجهه با بحران و مخصوصا نحوه اطلاع رسانی و آگاهی دادن به مردم بخش مهمی از حل بحران های طبیعی است.
در چند هفته اخیر، یکی از شهرهای مهم آمریکا در آتش سوخت، حال مساله این نیست که با اثبات ناکارآمدی آمریکا در حل بحران وکنترل آتش سوزی، کشور خودمون را توانمند نشان دهیم، بلکه مسئله چالش های ایران هنگام مواجهه با بحرانها و رفتارهای مخرب بعضی نخبگان، شبه روشنفکران و رسانه ها و سلبریتی های ماست. بسیاری از ما فکر میکنیم در آمریکا و اروپا همه چیز مثل ساعت کار میکند، آسفالتهایی دارند که هنگام باران های سیل آسا، آب را جذب می کند و مانع سیلاب می گردد. هواپیماهای غولپیکر آبپاش دارند که فارغ از موقعیت جغرافیایی و حجم آتش، شعله های آتش را خاموش می کند و ….
واما در ایران، هنگام بحران ها بارها شاهد بودیم که خود بحران از یکسو و تخریب و شایعات و خودتحقیری بعضی نخبگان و شبه روشنفکران از سوی دیکر، کار را بر دست اندرکاران سخت تر و طاقت فرساتر کرده است. برای مثال، در جریان آتش سوزی پلاسکو، تعدادی از آتشنشانان جوانمرد ما، جانشان را در راه نجات مردم داده اند، اما باز هم ما شاهد تخریب های غیرمنصفانه بوده ایم. ما در ایام سخت و وحشتناک کرونایی، پزشکان متعهد وتوانمندمان را تحقیر کردیم و با لفظ آب مقطر نتایج زحمات شبانه روزیشان را تمسخر گرفته ایم و اما گذشت زمان به ما نشان داد علی رغم تمام سختی ها وبی مهری ها، ما ایرانیان همیشه در کنترل بحران ها در زمره بهترینها بوده ایم.
هر جامعهای حتما و قطعا نقصها و ایراداتی دارد، اما چند سال است برخی هموطنان آگاهانه یا ناآگاهانه رفتاری را از خود بروز و نمایش میدهند که جز ایجاد حس «تحقیر ملی» و «کوچکانگاری» هویت ملی دستاورد دیگری ندارد؛ رفتاری که ریشه آن را باید در برخی آموزشها و شانتاژهای رسانهای – فرهنگی که در قالب «جنگ نرم» سالهاست به شکل زیرپوستی در جامعه ترویج و تبلیغ میشود، جستوجو کرد
موضوع خودتحقیری حتی در فضای سیاسی کشور ودر سطح رجال عالی رتبه نیز قابل مشاهده است که بهشدت از سوی برخی جناحها در حال ترویج است « از آبگوشت بزباش: ترکان گرفته تا آمریکا میتواند با یک بمبش کل سیستم دفاعی ما را از بین ببرد: محمدجواد ظریف» را میتوان ازجمله مصداقهایی دانست که نشاندهنده رسوخ فرهنگ خودتحقیری میان مسئولانی است که خواسته یا ناخواسته در پازل خودتحقیری عمومی بازی کردند.
در فضای رسانه نیز، موضوع خودتحقیری به شکل مرض گونه ای رواج یافته است، تقریبا میتوان گفت در تمام بحرانهای طبیعی و …در ایران، سلبریتی های ما جز پمپاژ غم و یاس به مردم، هنر دیگه ای از خود نشان ندادند. در قضیه آتش سوزی آمریکا خانه های میلیارد دلاری تعداد زیادی از هنرمندان جهانی هالیوود در آتش سوخت (از جمله آنجلینا جولی ، فیلم بغض او پخش شد؛ اما هیچ گونه پیام و یا مصاحبه ای از ناتوانی کشورش در کنترل آتش نشر نداد، همان آنجلینا که برای پررنگتر کردن فضای دوقطبی و خطرناک حاکم بر کشور ما، موهایش را برید. البته بدانیم که اونا حق چنین اعتراضی ندارند و اگر هنرمندی در مورد مسئله ای جز تخصص خودش نظر بدهد، تحت پیگرد قانونی قرار می گیرد)، تصور کنیم اگر این اتفاق در ایران می افتاد هنرمندان ما چه بلایی بر سر افکار عمومی می آوردند.
از نظر روانشناسی، برداشت افراد از چالش ها و مشکلات از خود چالش ها مهمتر هست و تاثیر بیشتری بر روی روان افراد بر جای می گذارد.
راز پیشرفت یک ملت “خودباوری” است.
بدون شک تحقیر و خود تحقیری منجر به تربیت نسلی خودباخته، بدون عزت نفس و مطیع می شود و بسیار خطرناک است.
دکتر فاطمه بهرامیان